دختر مغرور وکار امروز من...
پارسال یه همکلاسی داشتم که فوق العاده دختر مغروری بود، فقط بلد بود بگه"من" ...متاسفانه منم مجبور بودم هر روز تو راه مدرسه تا خونه تحملش کنم...یه روز از دستش عصبی شدمو حسابی بهش اعتراض کردم بعد اون دیگه کاری به کار هم نداشتیم حتی تنهایی برمیگشتم خونه ، امسال هم خداروشکر چون اون تجربی میخونه و من انسانی کلاسامون جداست. بگذریم! امروز اومد کلاسمون گفت خانم فلانی(دبیر دین وزندگیمون) با نماینده کلاس کار داره گفته تحقیقشو بده. تامن فلش رو از کیفم بردارم وبرم دیدم عین لاتا بی ادبانه یه دستشو تکیه داده به چهارچوب در. میگم بی ادبانه چون دبیر توی کلاسمون بود . رسیدم جلوش گفتم خودم میارم باید توضیح بدم دستشو انداختمو بیخیال رفتم سمت کلاسشون، برگشت به بچه های کلاسمون گفت این چرا اینجوری میکنه؟ منم گفتم: اولا این اسم داره(...)خانوم . دوماچیه؟ انتظار داشتی جلو پات زانو بزنم؟بهت گفتم خودم تحویل میدم کار دارم! انقدر عصبی شده بود که حد نداشت منم توی دلم داشتم کیف میکردم که حالشو گرفتم ولی اخممو بیشتر کردم !زنگ تفریح که اومدم کلاسمون دنبال یکی از بچه های گروه تحقیق خواست حرصشو با یه چشم غره خالی کنه ولی تا دیدمش گفتم وای بچه ها یهو هوا خفه شد دلم گرفت پنجره ها رو باز کنید...دیگه داشت میترکید... اگه اینکارو باهاش کردم برای این بود که خیلی شخصیت بچه هارو خرد میکرد و تنبیه نیاز داشت! ولی حالا بگید کار من بد بوده؟